loading...

پچ پچهای من

آخرین بار نگاه‌هاش عجیب بود مثل کسی که بهت نگاه میکنه تا بگه از تو انتظار نداشتم !آره انتظار نداشت ... آره آخرین بار رفت و هیچ وقت برنگشت ! آخرین بار صداش زدم گ...

بازدید : 374
شنبه 19 ارديبهشت 1399 زمان : 21:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پچ پچهای من

آخرین بار نگاه‌هاش عجیب بود مثل کسی که بهت نگاه میکنه تا بگه از تو انتظار نداشتم !آره انتظار نداشت ...

آره آخرین بار رفت و هیچ وقت برنگشت ! آخرین بار صداش زدم گفت ررو من میام ! آخرین بار وقتی داشت کادو بسیار بسیار گرون تولدمو میداد بلند داد زد سرش و گفت این قشنگترین انتخابه چشم عسلی من بود! چشم عسلی ...

آره آخرین‌های من با اون تلخ بود ! شاید هم تلخ ترین ! به گمان خودم خدا دیگه دلش نمیاد من اونجوری درد بکشم ! ولی فک کنم رفتنش حکمت‌های زیادی داشت ! فک کنم قرار غرور له شده ام ، روح سرگردنم ، جسم داغونم دوباره برگرده به گمانَ م قراره بعد از ۱۸سال من باز خوب بشم ! من باز نفس بکشم ! من باز جون بگیرم ! مگه میشه ؟!

آره میشه نشونه‌ها دارن ردیف میشن ...

خدایا تا اینجای راه ممنونَ م ! ولی از اینجا به بعدشــم خودت باید کمکَ م کنی !

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 28
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 163
  • بازدید کننده امروز : 8
  • باردید دیروز : 4
  • بازدید کننده دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 318
  • بازدید ماه : 369
  • بازدید سال : 2601
  • بازدید کلی : 81829
  • کدهای اختصاصی